ماجرای شکایت دختر از مجری برنامه‌های مذهبی تلویزیون
تاريخ : 22 / 9 / 1391برچسب:, | 8:42 بعد از ظهر | نویسنده : محمدرضا

پایگاه خبری عقاب نیوز :

جلسه محاكمه مجري سرشناس صدا و سيما به‌ اتهام فريب شيطاني يك دختر صبح امروز پشت درهاي بسته در دادگاه كيفري استان تهران برگزار خواهد شد.
به گزارش افکارنیوزبه نقل از ایران، اين در حالي است كه مجري جوان در اظهارنظرهاي عجيبي نه تنها از جرم خود اظهار بي‌اطلاعي كرده بلكه آن را يك شايعه دانسته است.

مدتي مي‌شود كه ماجراي فريب خوردن يك دختر از سوي يك مجري سرشناس صدا و سيما بر سر زبان‌ها افتاده و خيلي‌ها وقتي اسم واقعي اين مجري را مي‌شنوند به‌خاطر چهره‌اي كه از وي سراغ دارند، شوكه مي‌شوند.

به هر حال ماجراي اين پرونده به ايستگاه محاكمه رسيد وقرار است صبح امروز وي در برابر قاضي باقري و ۴ قاضي مستشار در شعبه۷۸ دادگاه كيفري استان تهران به دفاع از خود بپردازد.

در اين خصوص قاضي باقري رئيس دادگاه به شوك گفت: «اين مجري يك شاكي بيشتر ندارد و جلسه محاكمه طبق قانون به‌خاطر مسائل اخلاقي به صورت غيرعلني برگزار مي‌شود.»

گفت‌وگو با دختر فريب خورده

دختر جوان مي‌گويد باور ندارد فريب خورده است چرا كه مجري سرشناس به خواستگاري وي نيز رفته بود؛ دختر فريب خورده با شوك مصاحبه‌اي كوتاه داشته است که در ادامه به نقل از ایران در کافه سینما می‌خوانید:

نحوه آشنايي‌ات با اين مجري؟


من نويسنده يكي از شبكه‌هاي راديويي هستم و در خيلي از برنامه‌ها اين مجري را مي‌ديدم و با هم آشنا شده بوديم.

منظورم اين بود كه چگونه با هم صميمي‌تر شديد؟

سال۸۸ بود كه اين مجري مي‌خواست به سفري زيارتي و خارجي برود، همه با وي تماس مي‌گرفتند من نيز به موبايلش زنگ زدم، خيلي رسمي و در حد يك همكار بودن خواستم در آنجا من را نيز دعا كند.

گفته مي‌شد شما خبرنگار روزنامه هستيد؟

خير، اين يك شايعه است، گفتم كه نويسنده شبكه راديويي بودم و از همين طريق هم با اين مجري آشنا شدم.

پس از تماس تلفني اتفاق خاصي افتاد؟

فرداي روز تماس بود كه اين مجري به من زنگ زد.

چه بهانه‌اي داشت؟

گفت كه صدايم چون خيلي شبيه به صداي دختر موردعلاقه‌اش است از وقتي تماس گرفتم تحت تأثير صدايم قرار گرفته و خواست بيشتر با هم آشنا شويم!

به همين راحتي؟

نه؛ وقتي از وي پرسيدم چرا به جاي دختر مورد علاقه‌اش به من زنگ زده است در جواب ادعا كرد كه وي تومور مغزي داشت و حالا ديگر زنده نيست.

و شما هم تحت تأثير قرار گرفتيد؟

بله، اين يك واقعيت است كه فريب خوردم و همين گفتمان بهانه‌اي شد تا با وي تماس‌هاي بيشتري داشته باشم، اين مجري به من ابراز علاقه مي‌كرد و وقتي پيشنهاد ازدواج داد فكر كردم واقعاً من را براي زندگي آينده‌اش مي‌خواهد.

شما كه مي‌دانستيد زن و بچه دارد؟

بله، اما مي‌گفت كه در حال طلاق‌دادن همسرش است.

و شما باور كرديد؟

ببينيد اين مجري به همراه مادر و برادرش به خواستگاري‌ام آمدند و رودررو با خانواده‌ام حرف زدند، هر كسي بود باور مي‌كرد.

پس چرا نخواست با تو ازدواج كند؟

از سال ۸۸ تا به امروز مرتباً بهانه‌جويي مي‌كند و مدام مي‌گويد مراسم عقد و ازدواجمان را بايد عقب بيندازيم تا وي مشكلاتش را حل كند.

ماجراي سفرهايتان چه بود؟

چون اين مجري به خواستگاري‌ام آمده بود با اين باور كه بزودي با هم ازدواج مي‌كنيم سفرهايي به كيش، اصفهان و شيراز داشتيم.

خودت را با همراهي در اين سفرها مقصر نمي‌داني؟

نخستين سفرمان به كيش بود، وي به بهانه برگزاري همايش در اين جزيره خواست همراهي‌اش كنم تا در آنجا و در كارها وي را كمك كنم، تصورم اين بود كه قرار است كار كنم وقتي به كيش رفتيم فهميدم همايشي در كار نيست. وي در همان جزيره توانست من را فريب بدهد و بعد از آن بود كه راحت‌تر به سفر مي‌رفتيم.



این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: